مصاحبه جراح نخبه ایرانی:دکتر سهیلا سامی
- نویسنده: مجید قره محمدلو
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
دکتر سهیلا سامی، جوانترین جراح مغز و اعصاب ایرانی، با دستاوردهای علمی و حرفهای خود به الگوی الهامبخشی برای جوانان ایرانی تبدیل شده است. وی که در سال ۱۳۶۸ در تهران متولد شده، از خانوادهای علمی برخاسته است. پدر او متخصص قلب و عروق است که بیشک تأثیر بزرگی در علاقهمندی سهیلا به پزشکی و علوم تخصصی داشته است. دکتر سامی تحصیلات دبیرستانی خود را در امارات به پایان رساند و پس از آن برای ادامه تحصیل به دانشگاه گراتس اتریش راه یافت. در همانجا توانست مدرک دکتری پزشکی خود را با افتخار دریافت کند و به سرعت مسیرش را به سوی تخصص جراحی مغز و اعصاب ادامه دهد.
دکتر سامی پس از فارغالتحصیلی، تحت نظر پروفسور مجید سمیعی، از برجستهترین جراحان مغز و اعصاب دنیا، در مؤسسه بینالمللی علوم مغز و اعصاب در آلمان آموزشهای تخصصی را طی کرد. او از همان ابتدا توانست به دلیل پشتکار و دقت بالا در کارهای خود مورد توجه قرار گیرد و به عنوان یکی از شاگردان موفق و بااستعداد پروفسور سمیعی شناخته شود.
در حال حاضر، دکتر سامی در دوسلدورف آلمان بهعنوان جراح مشاور مغز و اعصاب مشغول به کار است و تاکنون بیش از ۸۰۰ عمل جراحی موفق را در کارنامه خود ثبت کرده است. او که به نوآوری و پیگیری علم روز علاقهمند است، باور دارد که زنان نیز میتوانند در حوزههای تخصصی و سختی مانند جراحی مغز و اعصاب موفق شوند. او همواره تأکید دارد که دانشجویان و پزشکان جوان باید بر عمق دانش و آگاهی خود از طریق تحقیقات علمی و مطالعه مستمر بیفزایند و بهجای تمرکز صرف بر نمرات، به درک واقعی و عملی علوم بپردازند.
وی همچنین در خصوص اینکه در ایران درس بخوانند یا خارج کشور گفت: طبیعتا در برخی نقاط خارج کشور یک سری مزایا، مانند استقلال و درآمد و شغل تقریبا پایدار، یک حالت حس امنیت به انسان می دهد که او تقریبا می داند در آینده چه وضعیتی خواهند داشت وگرنه از لحاظ بار اطلاعاتی به گونه ای نیست که اگر بگوییم در ایران کسی درس بخواند خیلی از دنیا عقب است، معایب تحصیل در خارج کشور هم این است که فشار روحی، استرس، دوری از خانواده و غربت، در اوایل بیکاری و بی پولی و امثال این ها وجود دارد، درست است که در کشورمان گاهی با دانشجویان و دانش آموزان آنگونه که باید رفتار نمی شود، ولی در هر صورت دوری از وطن بسیار سخت است. البته خیلی ها هم شاید ادامه تحصیل در خارج کشور را بهانه ای کنند برای مهاجرت ، پس احتمالا شما به دانشجویان یا دانش آموزان هرچه بگویید غربت چگونه است را به راحتی نمی پذیرند و تا در شرایط قرار نگیرند اصلا آن را درک نمی کنند مگر وقتی که خودشان بروند و کاملا شرایط را ببینند و تجربه کنند که شرایط تحصیل در خارج کشور چگونه است، پس هر چقدر هم که در خصوص سختی های غربت به آنها بگوییم براحتی نخواهند پذیرفت البته شاید نکته بدی هم نباشد ولی دانش آموز یا دانشجو باید با علم به این موضوعات برای تحصیل به خارج کشور برود، اگر با این شرایط دانشجویان بروند، درس بخوانند و پس از کسب علم بتوانند برگردند، بسیار هم خوب خواهد بود.