طلای سیاه یا نفرین سیاه!
- نویسنده: مجید قره محمدلو
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت

نروژ یکی از بزرگترین و بهترین منابع نفتی جهان را در دست دارد. از لحاظ ذخایر نفتی کشور بیست و دوم است. اما نروژ اعلام کرد که صندوق ثروت دولتی تریلیون دلاری خود سرمایه گذاری های اکتشاف و تولید نفت و گاز خود را واگذار خواهد کرد. اینطور که توضیح دادند، هدف تنوع بخشی است.
برای کشوری با این همه ثروت نفتی، تصمیمات نروژ می تواند غیرمنطقی به نظر برسد.
لزوما اینطور نیست.
داستان نفت نروژ
سال 1968 اسلو؛ فاروق القاسم یک مدیر بیکار نفتی عراقی الاصل بود که در نروژ به دنبال کار می¬گشت. بعد از بررسی رزومه او، دولت نروژ او را برای مدیریت منابع نفتی استخدام کرد. چرا که پس از سالها جستجوی ناموفق برای نفت، دولت نروژ متوجه شده بود که ذخایر عظیمی را در دسترس دارد و نیاز به افراد متخصص برای بهره برداری صحیح دارد. القاسم بلافاصله مستقر شد.
اکتشاف ها می توانست فاجعه بار باشد. وقتی کشورها تمام زمین، نیروی کار و سرمایه خود را در یک حوزه متمرکز می کنند، سایر صنایع آسیب می بینند. این نکته را نروژ تجربه کرد، با اتکای کامل به درآمد نفتی بعد از مدتی صنایع دیگر قدرت رقابت با صنایع نفتی را نداشتند.
در اقدامی حتی خیرهکنندهتر از خویشتنداری، نروژیها تصمیم گرفتند بیشتر پول نفت را خرج نکنند. در عوض، آنها آن را در صندوق امانی نفتی قرار دادند که اکنون صدها میلیارد دلار ارزش دارد. دولت فقط سودی را که صندوق ایجاد می کند خرج می کند.
القاسم می گوید: «معجزه نروژ این است که… همه احزاب در پارلمان روی یک سیاست توافق کردند و آنها در میان خود توافق کردند که هرگز از سیاست نفتی به عنوان دستاویزی سیاسی در طول انتخابات استفاده نکنند.
بنابراین، این راز نروژ است: در هر مرحله از راه، برخلاف طبیعت اولیه انسان عمل کنید. به شرکت های نفتی قدرتمند بگویید، نمی توانید نفت را فوراً استخراج کنید. به مالیات دهندگان بگویید، پول نفت را فوراً دریافت نخواهید کرد. و به سیاستمداران مبارز بگویید، می دانید که نیم تریلیون دلار در صندوق نفت خود داریم؟ شما اجازه ندارید در مورد آن صحبت کنید.
بیماری هلندی
صنعت نفت به ما یادآوری میکند که رونق صادرات خام منابع انرژی در زمانی که بهترین زمین، نیروی کار و سرمایه را به کار میگیرد چه بلایی بر سر اقتصاد میآورد. با شکوفا شدن آن، سایر صنایع دیگر پژمرده می شوند. در داخل کشور، برای کسب و کارهای غیرنفتی پرداخت هزینه برای منابع گران قیمت دشوار می شود. در خارج از کشور، زمانی که بازارهای بین المللی برای کالای جدید فریاد می زنند، چیزی جز نفت برای ارائه نخواد داشت.
سپس، زمانی که سایر صنایع ناپدید می شوند و دولت برای هزینه های رفاه اجتماعی به درآمد نفت وابسته است، اوضاع بدتر می شود. هنگامی که رونق به رکود تبدیل می شود، صنایع جایگزینی برای پر کردن خلاء وجود ندارد، همه چیز فقط به یک صنعت (نفت) اختصاص داده شده است. در دهه 1960 و 70 در هلند اتفاق افتاد (از این رو بیماری هلندی نامیده می شود). در این مرحله است که میتوانیم این پول بادآورده را نفرین سیاه بنامیم.