مصدق، قربانی نفت؛ کنسرسیوم کودتا در ایران
- نویسنده: سردبیر میز اقتصاد
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
کنسرسیوم نفتی ایران
یک سال پس از کودتا 1332 قرارداد کنسرسیوم واگذاری اکتشاف، استخراج و فروش نفت ایران به شرکت های خارجی منعقد شد. در حقیقت کودتا 28 مرداد منجر به از دست رفتن دستاورد های نهضت ملی شدن صنعت نفت شد. بر این اساس کنسرسیوم نفتی ایران با ترکیب شرکت های: شرکت نفت بریتیش پترولیوم (40 درصد)، شرکت نفت رویال داچ شل (14 درصد)، شرکت استاندارد نیوجرسی (8 درصد)، شرکت نفت تگزاس (8 درصد)، شرکت نفت گلف (نفت خلیج) (8 درصد)، شرکت نفت استاندارد اویل کالیفرنیا (8 درصد)، شرکت نفت سوکونی واکیوم (8 درصد) و شرکت نفت فرانسه (6 درصد) تشکیل شد.
از هفت شرکت معروف به هفت خواهر خوانده نفتی برای نخستین بار بود که در یک پروژه همکاری می کردند. از این جهت کنسرسیوم نفت ایران نقطه عطفی در تاریخ اکشاف، استخراج و فروش به حساب می آید. مدت این قرارداد 25 سال بود و آمریکا و انگلستان با توجه به سهم بالایشان در کنسرسیوم منافع بسیاری را از این طریق به دست می آوردند. امتیازات واگذار شده در این قرارداد به شرکت های غربی منجر شده است تا این از این قرارداد در تاریخ ایران به عنوان کاپیتالاسیون نفتی یاد شود.
کودتا، نتیجه اعتماد مصدق به آمریکا
مصدق که مشارکت نیرو های ملّی-مذهبی موفق به کوتاه کردن دست انگلیسی ها از منابع نفتی ایران شده بود. بر این عقیده بود که استخراج نفت نیازمند مشارکت یک کشور قدرتمند به غیر از انگلیس است. از این جهت دست دوستی به سمت دولت ایالات متحده دراز کرد. مصدق در سفر به آمریکا در نامهای به ترومن، درخواست خود مبنی بر وام مطرح کرده و نوشته بود: «مقصود گرفتن هدیه و کمک بلاعوض نیست و هر کارگشائی که بفرمایید از اولین برداشت عایدات نفت ما استرداد خواهد شد.
روزنامه “داد” در شماره 23 آبان 1330، پس از اولین نامه مصدق به ترومن نوشت: «دکتر مصدق شخصا نامهای خصوصی برای ترومن فرستاده و در آن تقاضای کمک مالی امریکا به ایران را داده است. گفته میشود شاید متن این نامه از طرف رئیس جمهور امریکا منتشر شود و یک نامه “خفتآور” برای ملت ایران محسوب شود.»
درخواست های مصدق از ترومن و همچنین سفیر ایالات متحده در ایران در چندین نوبت تکرار شد. پس ریاست جمهوری آیزنهاور نیز مصدق نامه ای را برای او فرستاد. مصدق در 7 خرداد 1332، باز هم درخواست وام از امریکا را مطرح کرده و در نامهای به آیزنهاور با لحنی آمیخته از خواهش نوشت: «ملت ایران امیدوار است که با مساعدت و همراهی دولت آمریکا موانعی که در راه فروش نفت ایجاد شده برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولت مقدور نیست کمکهای اقتصادی موثری فرمایند تا ایران بتواند از سایر منابع خود استفاده کند. در خاتمه توجه موافق و اثربخش آن حضرت را به وضع خطرناک فعلی ایران جلب نموده و یقین دارم که تمام نکات این پیام را با اهمیتی که شایسته است تلقی خواهند فرمود.»
آیزنهاور در 12 تیر 1332 به درخواست مصدق جواب منفی داد و نوشت: «تا زمانی که ایران نتواند از فروش نفت و محصولات نفتی خود وجوهی به دست آورد و با انعقاد قرارداد معقول و عادلانه درباره غرامت بار دیگر مشکلات خود را حل کند هرگاه دولت امریکا بخواهد از طریق اقتصادی به ایران کمک کند در حق مؤدیان مالیاتی امریکا شرط انصاف را رعایت نکرده است. بسیاری از مردم امریکا هم تا وقتی اختلافات نفت حل و فصل نشود با خرید نفت ایران از سوی دولت امریکا جدا مخالفت خواهند کرد.»
مصدق بعدها در خاطرات خود در مورد بیاهمیتی امریکا به درخواست وی میگوید: «دولت امریکا که بعد از سقوط دولت من بیش از یک میلیارد کمک به دولت ایران نمود، نسبت به دولت من هیچ مساعدتی ننمود و همان ایام که نمایندگان دولتین در پاریس مشغول مذاکره بودند، من در واشنگتن از دولت امریکا وامی به مبلغ 100 میلیون دلار درخواست نمودم که با هر سودی تعیین کنند پرداخت شود… جوابی که به در خواست من داده شد این بود: موضوع مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و این مطالعه آنقدر طول کشید تا دولت امریکا در کار نفت شرکت نمود و بعد به من این جواب رسید: تا کار نفت با دولت انگلیس تمام نشود امریکا از هرگونه کمک و مساعدت معذور است.»
در نهایت در روز 28 مرداد 1332 پروژه گذر از مصدق مشترکا به وسیله سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا در ایران کلید خورد. روز 27 مرداد 1332، هندرسن به ملاقات مصدق رفت و او را تهدید کرد که اگر خیابانها از تجمع مردم خالی نشود، تمام آمریکائیان به کشورشان بازخواهند گشت. در این هنگام، مصدق “حالت عذرخواهی به خود گرفت” و به سفیر آمریکا گفت: «جناب آقای سفیر من از شما میخواهم این کار را نکنید. اجازه بدهید رئیس پلیس را بخواهم. من ترتیبی خواهم داد که هممیهنان شما را کاملا محافظت کنند.»
اما هندرسون در جواب مصدق گفته بود: «دولت امریکا دیگر نمیتواند حکومت او را به رسمیت بشناسد و به عنوان یک نخستوزیر قانونی با وی معامله کند.»