لیبرال ها از کجا آمدند؟
- نویسنده: سردبیر میز اقتصاد
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
لیبرالیسم از نظر لغوی به ریشه لاتین کلمه libre به معنی آزاد بر میگردد. اگرچه از نظر لغوی این واژه در قرن نوزدهم رسمیت پیدا کرد، جنبش لیبرالیسم در چهار قرن گذشته سیطره چشمگیری داشته است. این تفکر یک جریان سیاسی سرمایه داری بود که علیه سلطه ی فئودال ها در حال قدرت گرفتن بود و می خواست که قدرت مطلق از سلطنت فئودال ها گرفته شود. اگرچه شاخه های مختلف لیبرالیسم ممکن است سیاست های مختلفی را دنبال کنند ولی همگی به فردگرایی و آزادی فردی در آزادی بیان و اندیشه، تبادل آزاد ایده ها، محدودسازی قدرت دولت ها و اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط تاکید دارند. احتمالا اولین دولتی که بر پایه ی اصول لیبرالی بنا نهاده شد، ایالات متحده آمریکا باشد که در استقلال خود از بریتانیا اعلام کرد:
We hold these truths to be self-evident, that all men are created equal, that they are endowed by their Creator with certain unalienable Rights, that among these are Life, Liberty and the pursuit of Happiness.
ما بر این باور هستیم که تمام انسانها برابر آفریده شدهاند و توسط خالق شان از یک سری حقوق بهرهمند شدهاند، از جمله این حقوق: زندگی، آزادی و پیگیری خوشبختی است؛ این ها همان نظریه جان لاک است که بر “زندگی، آزادی و دارایی” تاکید داشت.
س از جنگ جهانی اول و فاجعه ی انسانی که خود بشر رقم زد، افسردگی شدیدی جهان را در بر گرفت به طوری که مکاتب ادبی و جنبش های سیاسی را تحت تاثیر قرار داد. لیبرالیسم مدرن هم به صورت واکنشی از این افسردگی زاده شد. اقتصاددانانی چون جان ماینارد کینز منتقد اصول قبلی شدند و دوره ی خط مشی لیبرالیسم را به بخش کلاسیک و مدرن تقسیم کردند. بنابر نظریه های جان ماینارد کینز لیبرالیسم تنها تاکید بر بازار کاملا آزاد ندارد بلکه در بحران ها واحد های اقتصادی به مداخله و سرمایه گذاری دولت نیاز دارد، تا زمانی که بخش خصوصی بتواند به سازوکار پیشین خود بازگردد و اقتصاد را از دستان دولت باز پس گیرد. مکتب لیبرالیسم به پنج گونه کلی تقسیم شد: لیبرالیسم سیاسی، لیبرالیسم فرهنگی، لیبرالیسم اخلاقی، لیبرالیسم دینی و لیبرالیسم اقتصادی.
لیبرالیسم اقتصادی بر این باور است که افراد جامعه باید آزادی اقتصادی داشته باشند، به طوری که اکثر تصمیم های اقتصادی بیشتر توسط افراد گرفته می شوند تا دولت ها. سیاست های اقتصادی همواره از اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی در تولید پشتیبانی می کند و از دخالت دولت در بازار آزاد و تجارت آزاد جلوگیری می کند.
نقد اصلی بر تفکر لیبرالیسم ارتباط بین فرد و جامعه است. در حقیقت اصول لیبرالیسم این درک را از افراد می¬گیرد که این جامعه هست که کیستی و ارزش فرد را تعیین می کند. بی توجهی لیبرال ها به زمینه فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی باعث می شود که سرمایه حرف اول را بزند. این مساله در نئولیبرالیسم نمود بیشتری پیدا می کند. سود محوری باعث نادیده گرفتن اخلاق در اقتصاد می شود و به این صورت برای دریافت سود بیشتر واحد های اقتصادی ممکن است رقبا و یا زنجیره های متصل خود را زیرپا بگذارند. غرق شدن افراد و واحدهای تجاری در سرمایه محوری تبعات اجتماعی زیادی را برجا خواهد گذاشت.
بازتاب: تعاونی راچدیل - میز اقتصاد
بازتاب: تعاونی موندراگون، نمونه موفق مقاومت ضد سرمایهداری - میز اقتصاد
بازتاب: تعاونی موندراگون، نمونه موفق مقاومت ضد سرمایهداری
بازتاب: آیا تحقق دولت تنظیمگر منجر به خصوصی سازی صحیح در جامعه می شود؟
بازتاب: سرمایه داری مرده است. اکنون ما چیز بسیار بدتری داریم.
بازتاب: وضع مالیات بر صنایعی مانند دخانیات چه تاثیری بر سلامت عمومی و درآمد های دولت خواهد داشت؟